یادداشت، سرمقاله، عناوین و گزارشات ویژه روزنامههای و جراید سراسر کشور بیستم و چهارم دی ماه به شرح زیر است:
نمیترسیدند قشونکشی نمیکردند
جعفر بلوری کارشناس مسائل سیاسی در یادداشت امروز کیهان با عنوان " نمیترسیدند قشون کشی نمیکردند " نوشته؛ اقتصاد، حقوق بشر و تروریسم، «ابزارهایی» هستند که نه فقط ایران، بلکه هر کشوری که بخواهد از نظم فاتحان جنگ جهانی دوم خارج شود، با آن نواخته میشود. در این بین، تفاوتی هم بین کره شمالی و آلمان وجود ندارد و این نظم اگر به هر شکلی بخواهد، از سوی همین فاتحان نیز به هم بخورد، از سوی «کدخدا» سرکوب میشود. نوعی روابط ارباب رعیتی، از آن بالا تا این پایین حتی بین صاحبان این نظم. آلمان مگر، همین دو روز پیش با نوشتن نامه به شرکتهای آلمانی، به آنها دستور نداد، با روسیه قرارداد گازی امضاء نکنند! (پروژه نورد استریم) آلمان قویترین اقتصاد اروپا را داراست و این دستور توأم با تهدید نشان داد برای آمریکا به عنوان اربابِ این جمع (!) فرقی بین مرکل و بن سلمان وجود ندارد و هر کس تخطی کند، از سوی ارباب تنبیه میشوند. «ریچارد گرنل» در خاک آلمان به شرکتهای آلمانی نامه نوشت و آنها را به تحریم تهدید کرد! نحوه نواختن، اما غالبا، با ابزار «تحریم»، «تهدید» و «فریب» و با استفاده از عواملی مثل رسانه، ائتلافسازی، شوهای تبلیغاتی، حمله نظامی و عوامل نفوذی و صد البته عوامل غربزده در داخل آن کشورها صورت میگیرد. طی سالهای گذشته و با افزایش «هزینه» چنین روشهایی، همین هدف با کمی تغییر در روش و با «واسطه» دنبال شده است. بدینشکل که، پول از اعراب و رعیتها، نقشه با ارباب!... هدف اعلامیشان نیز در پوشش شعارهای زیبایی مثل «داشتن دنیایی بهتر با استانداردهایی جهانی و...» بوده است. ترامپ با نحوه برخورد با متحدان و غیرمتحدانش، صحت این «چند خط بالا» را به خوبی علنی کرد.
اما آیا واقعا هدف صاحبان این نظمِ حالا به هم ریخته، که خود را به هر وسیله و شکلی (جنگ، ترور، استعمار و قتل عام) به «قله» زورگویی رساندهاند، واقعا ساختن دنیایی بهتر است؟ برای آنها آیا حقوق بشر اهمیتی دارد؟ یا هدف، جلوگیری از نابودی نظم ارباب و رعیتیشان است؟ آیا دشمنیِ این طیف با کشورهایی مثل چین، ایران، روسیه، سوریه و... به دلیل رعایت نشدن حقوق بشر در این کشورهاست؟ آیا دستگیری یک معترض یا کارگر در یکی از این کشورها، واقعا باعث رنجش آنها میشود یا برعکس، آنها را خوشحال میکند چون، بهانهای میشود برای توجیه این فشارها؟ سؤالها سادهاند. پاسخها حتی از سؤالها هم سادهترند. به هزار و یک دلیل، حقوق بشر ذرهای برای این طیف اهمیت ندارد. چرا؟ چون دیکتاتورترین و مرتجعترین رژیمهای بشری که با اره منتقدان را زنده زنده ریز ریز میکنند، متحدان همین طیف هستند. حتی از این هم فراتر، جزو این طیف هستند. اصلا، هزینه این فشارها بر عهده همین رژیمهای عصر حجری است. در کدام یک از این کشورهای قرون وسطایی انتخابات برگزار میشود؟! کدام یک از این شاهان شکمباره را مردمشان انتخاب کردهاند؟! اصلا چیزی به نام انتخابات در این کشورها وجود دارد؟!
پس حقوق بشر «کشک» است و فشارهای این طیف به ایران به بهانه رعایت نشدن آن «جوک.» بنابر این هدف چیز دیگری است. دشمن، چشم دیدن بر هم خوردن نظم جهانیاش را ندارد. برای این نظم جنایتها کرده، زحمتها کشیده، هزینهها کرده، غافل از اینکه این نظم، یکبار با شکستن کمر داعش و فراری دادن آمریکا از سوریه و یک بار هم با فراری دادن از عراق، به هم ریخت و به قول «ایو دالدر» سفیر آمریکا در ناتو (بین سالهای ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۳) در مصاحبه با سیانان: سال ۲۰۲۱ رهبر هیچ کشوری برای آمریکا تره هم خرد نخواهد کرد! وقتی این همه کشور علیه ایران اسلامی با این همه مشکلات داخلی، با این همه توطئه و این همه هزینه ۴۰ سال پیدرپی مشغول دشمنی هستند، مرتب ائتلاف تشکیل میدهند، داعش راه میاندازند، تحریم میکنند، ۸ سال جنگ تحمیل میکنند و با سفر به سراسر دنیا به دنبال جمع کردن نمایندگانی از ۷۵ کشور دنیا در لهستان هستند، با صغیر و کبیر، مشروع و نامشروع، تروریست و غیرتروریست ائتلاف میکنند، یعنی... موضوع برایشان جدی است و حریفشان قَدَر!
دشمن شکست خورده اما دستبردار نیست. برنامهریزی کرده، تحریم کرده و منتظر گذشت زمان است. گو طرف خود در ایران را شناخته باشد، با خیال راحت به فشارها و بدعهدیهایش ادامه میدهد! وقتی میبیند واکنش به بدعهدیهایش، نوشتن یک توییت یا آه و نفرین است یا در بدترین حالت، احضار کاردار، چرا باید نگران باشد؟! وندی شرمن مگر نگفت، ترامپ اگر از برجام هم خارج شود، دولت ایران از آن خارج نخواهد شد! آیا آنها طرف خود را شناختهاند؟! آیا دولت در برابر این دورخیز دشمن، آماده است؟ چرا احساس میشود، دولت محترم، منفعل است؟ این حس از عدم اطلاعرسانی مناسب دولت دربرابر برنامههایش نشأت میگیرد یا نه، واقعا منفعل است؟ آیا وقت آن نرسیده که با خروج قدم به قدم از برجام، حریف را جای خود بنشانیم؟! حریف با خیال آسوده از برجام خارج شد. یکی (آمریکا) رسما و دیگری (اروپا) عملا. خبری هم از رونقی که با تصویب برجام قرار بود بیاید نیست. اروپا با همکاری آمریکا کاری کرده که فقط، تاکید میشود-فقط ایران در برجام بماند و یک طرفه آن را اجرا کند! خبری از اقدام متقابل عملی از سوی دولت ما هم نیست.
۱۳ گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی هم این را تایید میکند. منتها، به متن گزارشهای آژانس اگر نگاه کنید، میبینید که در آن صرفا نوشته شده «ایران به تمام تعهداتش عمل کرده و انحرافی نداشته است.» در برخی حتی آمده «ایران بیش از تعهدات خود عمل کرده است». اما کلمهای راجع به تعهدات طرف مقابل در این گزارش نیست! گو اینکه آژانس، به عنوان داور و قاضی این مذاکرات هم فهمیده، این تعهدات صرفا یک طرفه است. امروز، اما به گواه گزارشهای آژانس، ما طلبکاریم و اروپا بدهکار. ۹ ماه از وعده اروپا برای راهاندازی کانال مالی گذشته و سه بار نیز زیر تعهداتش زده است. در این شرایط، طبیعی این است که، ما اروپا را تحت فشار قرار دهیم، و دست روی دست نگذاریم. غیر از این است؟ اما واقعیت چیز دیگری است. دولت گویا دست روی دست گذاشته و اروپا و آمریکا به شدت مشغولند! شاید اشتباه باشد، اما بررسی واکنشهای دولت محترم نشان نمیدهد، خود را آماده مقابله با لشکر دشمن با دهها طرح و توطئه کرده باشد.
روی بحث اصلا برجام نیست. این جملات هزاران بار گفته شده و همه آن را میدانند. بحث بر سر این است که، ما چه کردهایم؟ آنها پس از هستهای با ابزارهایی که در اول این وجیزه نام بردیم، روی برنامه موشکی و حقوق بشر متمرکز شدهاند و با اعمال تحریمها، تا توانستهاند، علیه ایران وارد شدهاند. منتظر گذشت زمان و تاثیر تحریمند، منتظر آغاز اعتراضها و فتنهانگیزیها هستند. این را نه به تلویح که تصریح میکنند. امید زیادی هم به شبکههای بیدر و پیکر اجتماعی که با غفلت عجیب برخی مسئولین، افکار عمومی را به دست گرفته بستهاند. این همه برنامه و دشمنی در حالی است که، خود به شدت درگیر بحرانهای داخلیاند. دولت آمریکا بیش از ۲۳ روز است که تعطیل است و برخی کشورهای اروپایی مثل فرانسه، به قول رویترز گرفتار آشوب و شورشهای «خطرناک» شدهاند. این همه هجمه و برنامهریزی علیه یک کشور دیگر در چنین شرایطی یعنی، کینهشان شتری است!
طبیعی است خب. آنها دشمن هستند. عصبانیاند. تمام پروژههایشان از سوی ایران و دوستانش نقش بر آب شده. نظم جهانیشان به خطر افتاده. عصبانی اگر نبودند مثل گذشته در لفافه حرف میزنند. صراحتا میگویند به دنبال کشاندن جنگ به خیابانهای تهرانند. به دنبال فقیر کردن مردم هستند تا به خیابانها بیایند. مردم ایران را صراحتا تروریست میخوانند! این را برخلاف گذشته، صراحتا میگویند. جایی خواندم، آمریکا ۵۰۰ نفر را برای به نتیجه رساندن تحریمهای نفتی و اقتصادی مامور کرده و به اقصی نقاط دنیا فرستاده تا رایزنی کنند و امتیاز بدهند و بگیرند. برای بهمن ماه و در لهستان قرار است یک شوی ضدایرانی بر پا کنند. همه اینها یک پیام بیشتر ندارد. دشمن ترسیده. وگرنه این چنین قشونکشی نمیکرد. سوای از اینکه، این تلاشها به نتیجه خواهد رسید یا خیر، سؤال مهمی که بالا هم پرسیدیم این است که ما چه کردهایم؟ چند نفر را مامور مقابله با تهاجم فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و در نهایت نظامی دشمن کردهایم؟ به کدام کشورها سفر کرده و با چه کسانی دیدار کردهایم؟ آیا دستگاه سیاست خارجی ما آنطور که باید فعال هست؟ آقای رئیسجمهور چند بار به عراق، افغانستان، پاکستان و کشورهای همسایه سفر کردهاید؟ آیا آن طور که دشمن در صدد ضربه زدن به ایران عزیز است، ما هم آماده خنثی کردن این توطئهها هستیم؟ (ضربه زدن پیشکش!) آیا این عجیب نیست که، رئیسجمهور محترم فقط به کشورهای اروپایی سفر میکند؟! کشورهای همسایه و غیر اروپایی آیا اهمیت ندارند؟!
وسط یک جنگ تمامعیاریم. یک طرف ایران و طرف دیگر آمریکا با تمام نوکرهایش. با کمال تاسف باید گفت، در این معرکه، رویکرد دولت محترم، لااقل تا لحظه تنظیم این مقاله، رویکرد متناسبی نبوده است. دولت و رسانههایش البته، جاهایی رویکرد بسیار بسیار فعالی داشتهاند، اما صرفا در داخل کشور و هنگام مواجهه با منتقدان! رویکردها علیه دشمن در حد واکنش توییتری یا ابراز تاسف بوده یا در شدیدترین حالت احضار سفیر یا کاردار مثلا لهستان... روزنامههایشان هم هنوز درگیر رقص چند سرباز یا مقایسه عربستان و ایران در ماجرای ازدواج دختران در سنین پایین هستند با محوریت دفاع از عربستان! تیتر میزنند ایران ۱۳ عربستان ۱۵! یا مشغول مدل کامپیوتر حاج حسین! که آمریکایی است یا چینی؟! «زرد» هم، برای توصیف برخی از این رسانههای نزدیک به دولت زیاد است. ۲۲ بهمن خواهد رسید جشن ۴۰ سالگی آن را هم خواهیم گرفت، ائتلافسازیها و ناتوی عربیشان هم به سرنوشت «دوستان سوریه» و «ارتش آزاد» دچار خواهد شد مگر اینکه، این انفعال از روی شوک! یا خوشخیالی، ادامه یابد.
از دانش دوچرخه تا دانش فضایی!
امیرعباس نخعی روزنامه نگار در یادداشت امروز ایران با عنوان " از دانش دوچرخه تا داتش فضایی! " نوشته؛ برخــی همچنـــان گمـــان میکننـــد دســـــــــــــتاوردها و فناوریهای نوین بشـــری کالاهـــای لوکسی است که هزینه آن از بعد داخلی و بینالمللی زیاد است و باید از آن صرفنظر کرد، یا در مورد برخی از این فناوریها این بینش وجود دارد که زیانهایش بیش از منافع است، چرا؟ چون آزادی عمل بیش از اندازه برای مردم ایجاد میکند پس باید درش را به کل تخته کرد. به برخی از دستاوردها نیز با دیده تردید نگریسته میشود که آیا اساساً مثبت است یا منفی و یا آنرا با نگاه و اغراض سیاسی پیوند میدهند.
درباره مورد اول میتوان به دستاوردهای ماهوارهای و پیوند آن با زندگی روزمره مردم اشاره کرد. اگرچه برخی بر این باورند که ایکاش یک دوچرخه میساختیم و از خیر دستاوردهای فضایی میگذشتیم؛ اما واقعیت این است که این قیاسی است معالفارق. صد البته ساختن دوچرخهای خوب و قابل رقابت در سطح تکنولوژیهای منطقهای بسیار تحسینبرانگیر خواهد بود، اما نمیتوان آن را با دستاوردهای فضایی و ماهوارهای مقایسه کرد و گفت: کاش این را میداشتیم و آن را نه یا بالعکس؛ بلکه هرکدام در جایگاه خود مهم، لازم و ضروری است. در ظاهر شاید تصور شود که دستاوردهای فضایی و دادههای ماهوارهای اصولاً برای قدرتنمایی است، ولی دوچرخه کالای مصرفی است برای مردم. اما واقعیت امر چیزی جز این را نشان میدهد. در زندگی امروزه ما دادهها و اطلاعات بهدست آمده از ماهواره بسیار تأثیرگذار است و این تأثیرگذاری روز به روز نیز بیشتر میشود. در کشوری که از خشکسالی و کمبود منابع آب رنج میبرد، در کشوری که از آتشسوزی جنگلها و مراتعش در فصل گرما آسیبهای غیرقابل جبران تحمل میشود و کانون ریزگردها و تولید غبار نفس از مردمانش بریده، در کشوری که سطح زیرکشت محصولات کشاورزیش حیاتی است.
و شناسایی آفات و منابع طبیعی برایش اهمیت دارد حتماً به دستاوردها و پایشهای فضایی برای هدایت مدیران و مسئولانش نیاز است. پس نمیتوان با یک حکم کلی گفت: کاش دوچرخه داشتیم و دادههای ماهوارهای نه! بلکه ایکاش هم دوچرخههای خوب میداشتیم وهم این دستاوردها را، چه آنکه یکی نقیض دیگری نیست.
اما درباره مورد دوم که دربالا به آن اشاره شد میتوان به بحث فیلترینگ و فضای مجازی اشاره کرد. مدتی است که بحث استفاده از فضای مجازی، کانالها و فیلترینگ به صدر اخبار برگشته است و برخی از ائمه دلسوز نیز به این جمع پیوسته و نظراتی را ابراز داشتهاند. این روزها دیگر کمتر کسی است که نداند فضای مجازی مسدود شدنی نیست و جلوگیری از آن نتیجهای، چون تجربه جلوگیری استفاده از ویدئو و دیشهای ماهوارهای به همراه خواهد داشت. چه بسا این یکی سرکشتر و پر نفوذتر از موارد قبلی است و نه آن را از منازل میتوان جمع کرد و نه ازپشتبامها به زیر انداخت؛ با این یکی باید مدارا کرد، ساخت و به آن جهت داد. باید در عرصه فضای مجازی حضور داشت و نگاهی متفاوت به آن تزریق کرد، از آن بهره بهینه برد و اجازه داد مردم نیز در آن تمرین «بودن» و «خواستن» و مدیران و مسئولان تمرین «پاسخگویی» کنند.
و، اما مورد سومی که به آن در بالا اشاره شد بحث شبکه ملی اطلاعات است. وقتی صحبت از شبکه ملی اطلاعات میشود برخی تصور میکنند این همان اینترنت ملی است و بعضی آن را مترادف پیامرسانهای داخلی میدانند. در حالی که شبکه ملی اطلاعات نه این است و نه آن. برخی از مخالفان اینترنت ملی و برخی از منتقدان حمایتهای بیضابطه از پیامرسانهای داخلی بعضاً با اشتباه گرفتن شبکه ملی اطلاعات به آن انتقاد میکنند. برخی نیز دانسته و با آگاهی از اینکه شبکه ملی اطلاعات چیست و برای اجرای آن چه نهادهایی مسئولیت دارند و به جهت رهایی از وظایف بر زمین مانده خود به انتقاد کور و بیحاصل از آن میپردازند.
بنابراین، باید با دستاوردهای نوین و تکنولوژیهای روز همچون خودشان تازه و نو مواجه شد. نه میتوان آنها را بالکل نهی کرد، نه حذفشان کرد و نه بیمحابا آنها را پذیرفت و به استقبالشان رفت و در آغوششان کشید. بی تردید از آنجایی که در زندگیمان تأثیرگذارند باید با آنها مواجه شویم و با احتیاط آنها را به زندگی روزمره خود دعوت کنیم هرچند قدرت نفوذ برخیشان به اندازهایست که ما را با خود خواهد برد، اما افزایش دانش، سواد رسانهای و آگاهی بیشتر، بهترین راه در رویارویی با چنین پدیدههای نوینی است که به صرف وقت، انرژی و سرمایهگذاری نیاز دارند.
نقش مردم در عبور کشور از مشکلات فرا روی نظام
حسن رشوند کارشناس مسائل سیاسی در یادداشت امروز جوان با عنوان " نقش مردم در عبور کشور از مشکلات فراروی نظام " نوشته؛ رهبر معظم انقلاب اسلامی در سالروز قیام ۱۹ دی ۱۳۵۶ در دیدار هزاران نفر از مردم قم، چند نکته کلیدی را بیان کردند که در میان نکاتی همچون، دستگاه معیوب امریکاییها در ارزیابی از ملت ایران از ابتدای شکلگیری نهضت حضرت امام (ره) تا صحنههای مختلف حرکت انقلاب اسلامی که موارد بسیاری را میتوان برشماری کرد و همچنین بیان اهداف دشمن در اینکه چرا قم که مرکزیت حرکت انقلاب اسلامی است مورد هجمه قرار میدهد و دهها نکته و تذکر در خصوص فضای مجازی و بهره گرفتن از آن برای تو دهنی زدن به دشمن و ضرورت پرهیز از سهلانگاری و سهلانگاری درباره ریشه دشمنی امریکا و استکبار با ایران اسلامی، با بیان وظایف مهم «مسئولان و مردم» در این مقطع، تأکید کردند: رسیدگی به مشکلات معیشتی مردم بهویژه قشرهای ضعیف، مهمترین وظیفه امروز دولتمردان است و ملت و مسئولان باید با هوشیاری، تحریمهای امریکا را همانند دوران دفاع مقدس به شکستی بیسابقه برای شیطان بزرگ تبدیل کنند. این تأکید رهبر انقلاب، هرچند نگاه افکار عمومی را در وهله اول با توجه مشکلات و تنگناهایی که این روزها مردم دارند، متوجه مسئولان میکند، اما واقعیت این است که چنین تأکیدی دو مخاطب دارد. ولی رهبر معظم انقلاب، بخشی از این مسئولیت را متوجه مردم کردند. بهویژه آنجا که کمک مردم به مسئولان در اقتصاد، حضور در صحنههای مختلف انقلاب و مقابله با هر گونه شایعاتی که این روزها بازار آنها به شدت گرم است و یا کمک به تولیدات داخلی و پرهیز از اسراف و گرایش به سبک زندگی سالم، از جمله مواردی است که انتظار میرود مردم در شرایط سختی که کشور با آن مواجه است، به کمک مسئولان آمده تا عبوری کم چالش در ۴۰ سالگی انقلاب داشته باشیم. آنچه از سخنان رهبر انقلاب در دیدار ۱۹ دی مردم قم در رابطه با نقش مردم برای عبور کشور از جنگ اقتصادی دشمن و مشکلات پیش رو، میتوان عنوان کرد در چند محور کلی خلاصه میشود:
۱-هوشیاری و ایستادگی مردم در برابر تبلیغات منفی دشمن انقلاب و نظام با خواست و حمایت مردم شکل گرفته و استمرار یافته است، اما مستکبران با وقاحت تمام، مردم را به مقابله با همین نظام فرامیخوانند که لازم است مردم در مقابل این تبلیغات، ایستادگی و علیه آن حرکت کنند و جوانان با هوشمندی، فضای مجازی را به ابزاری برای زدن تودهنی به دشمنان تبدیل کنند.
۲- کمک به مسئولان در حوزه اقتصاد رهبر معظم انقلاب در این رابطه فرمودند: «مردم عزیز به مسئولان باید کمک کنند، همه باید کمک کنند. اگر چنانچه بحث تقویت تولید داخلی و محصول داخلی میشود، یک بخش مهمش مربوط به مردم است. تولیدکننده محصول داخلی، مصرفکننده محصول داخلی، فروشنده و دکانداری که محصول داخلی را میفروشد، اینها همه میتوانند اثرگذار باشند.» واقعیت ماجرا آن است که کلید حل بسیاری از معضلات کشور، بخصوص در حوزه اقتصاد در دست مردم است. رفتارهای هیجانی، خودخواهانه، صرفاً سودمحور و از این قبیل، مشکلات را تشدید میکند و در مقابل رفتار آگاهانه و مسئولانه و همدلانه باعث کاهش و رفع مشکلات کشور میشود. همه ملت مسافران یک کشتی هستند و بدترین تصمیم و اقدام آن است که وقتی دریا طوفانی شد هر کس ارهای به دست گرفته و سعی کند با بریدن بخشی از کشتی برای خود قایق نجاتی بسازد! و این بدترین وضعیتی است که یک کشور میتواند با آن مواجه شود.
۳- حضور در صحنههای انقلاب یکی از مطالبات رهبر معظم انقلاب در این دیدار و دیدارهای پیشین از مردم، حضور در صحنههای متعدد و گوناگون انقلاب بوده است. ایشان همواره کلید بقای نظام و انقلاب را همچون امام راحل، مردم میدانند. از حضور در مراسمات و مناسک دینی، ملی و انقلابی گرفته تا صحنهها و بزنگاههای خطیری که توانسته است انقلاب اسلامی را از یک خطر جدی مصون نگه دارد.. حضور در صحنههایی همچون؛ راهپیماییها، مناسبتهای ملی و مراسمات دینی ناامید کننده دشمن است و حضور در صحنههایی مانند ۹ دی خنثیکننده توطئههای دشمن است.
۴- مقابله با شایعات؛ یکی از مشکلات امروز کشور حجم انبوه و وسیع شایعاتی است که همه روزه تولید و منتشر میشود. دشمنان نظام و انقلاب در تولید و ترویج این شایعات نقشی اساسی دارند. رهبر معظم انقلاب در این دیدار فرمودند: «از جمله کارهایی که مردم میتوانند انجام بدهند، مواجهه و مقابله با شایعهسازی دشمن است. امروز یکی از شگردهای فعال دشمن، شایعهسازی است که مردم را مضطرب کنند، مردم را با هم مخالف کنند، علیه این و آن تهمت بزنند، مردم را به جان یکدیگر بیندازند که البتّه چنین اتّفاقی نمیافتد به توفیق الهی؛ امّا آنها قصدشان این است؛ مردم باید هوشیار باشند، متوجّه باشند.» اولین گام عملی در این باره، آن است که هرچیزی را که شنیدیم یا خواندیم نسبت به آن تأمل و در نقل آن دقت کنیم تا مبادا در حلقه شایعهپراکنان قرار گیریم.
۵- باید با درسگیری از این تجربه درخشان انقلاب و دوران دفاع مقدس و تکیه بر جوانان، تحریم کنونی را تبدیل به وسیلهای برای کار، تلاش و شکوفایی کنیم و با تکیه به ظرفیتهای خود، بینیازی از دیگران را به جایی برسانیم که آنها نیازمند ما باشند.
چرخه وهمناک درماندگی
ژوبین صفاری کارشناس مسائل سیاسی در سرمفاله امروز ابتکار با عنوان " چرخه وهمناک درماندگی " نوشته؛ اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیسجمهوری طی دو روز گذشته گفته بود نباید مردم را از آینده ناامید کرد؛ جملهای که البته پیش از این هم بارها از زبان سایر مسئولان دولتی از جمله رئیسجمهوری کشور نیز بیان شده بود. اما چرا این گزاره که بارها تیتر خبر رسانهها شده، نمیتواند به معنای واقعی و عملی تاثیرگذار باشد؟ مخاطب معاون اول، برخی از افراد داخل کشور و البته بازنشر برخی از اخبار کذب و دلسردکننده توسط رسانه ملی است. اما آیا میتوان تنها تقصیر را به گردن مسئولان و رسانههایی که به گفته آقای جهانگیری سیاهنمایی میکنند، انداخت؟ تردیدی نیست که این روزها بسیاری از مسئولان هم نقش اپوزیسیون به خود گرفته و در یک چرخه وهمناکی از انداختن توپ به زمین دیگری افتادهاند و ناگفته پیدا است که در این چرخه دولت سیبل آماج تیرهای نقدانه قرار میگیرد، در حالی که شاید تقصیر کمتری از سایر اجزای اثرگذار در کشور داشته باشد.
اما با این همه، نمیتوان گناه دولتی که برخاسته از رای قاطع ۲۴ میلیونی مردم است را در ضعف عملکرد خود نادیده گرفت. آقای معاون اول باید بداند که تنها با گفتن جمله تکراری مردم را ناامید نکنید نمیتوان مولفههای اصلی ناامیدی را از ذهن اجتماع مردد به آینده پاک کرد. بیشک مولفههای امید به زندگی و آینده، از دیدگاه جامعهشناسی مفصل است و تنها باید بسنده کرد به بیان اینکه اکثریت جامعه دچار درماندگی آموختهشده از سوی همه سیاستگذارانی شده است که هیچ مجالی برای احساس موثربودن در جامعه به آنها داده نشده است. زمانی که افراد جامعه حتی در کوچکترین مسائل نمیتوانند عاملیت خود را در یک فضای برابر به اثبات برسانند چگونه میتوان انتظار امید به آینده و زندگی از آنها داشت. دولت طی ۵ سال گذشته چه تغییری در ساختارهای معیوب موروثیاش ایجاد کرده است تا جامعه با دلخوشی به این تحولات سعی در امیدواری داشته باشد؟ نظام اقتصادی کشور را چه سیاهنمایی بدانیم، چه ندانیم با ابرچالشهایی روبهرو است که هیچ نشانهای برای تغییر در مشی و روش کلی حرکت آن دیده نمیشود چنانچه بهزعم کارشناسان بودجه سال ۹۸ تفاوت چندانی با سال پیش از آن ندارد و این همان روند دستبهعصایی است که سالها آن را دنبال کردهایم بیآنکه تغییری بنیادین در اصول غلط خود داشته باشیم.
امید به آینده قطعا به موارد ذکرشده تقلیل یافتنی نیست و حتما عوامل پیچیدهتر و وسیعتری دارد، اما بیشک دولتی که متوقع از مایوس نکردن مردم است، خود باید به عنوان یک عامل مهم اثرگذار، کلاه خود را قاضی کرده و ببیند عملکردش منهای سخنرانیهای مسئولانش تا چه اندازه توانسته چارهساز احساس ناامیدی مردم شود. بهتر است به جای افتادن در چرخه معیوب توپ به زمین دیگری انداختن، تنها در محدوده اختیارات و وظایف خود منشا اثرات امیدوارکننده باشیم. اگر دولت فکر میکند مشکلات موجود بزرگنمایی میشود بهتر است با چند اقدام اثرگذار همان مشکلات را پیش مردم کوچک جلوه دهد. اقداماتی که البته وعدهاش را همین سال گذشته داده بودند. یادمان باشد امید تنها به گفتن و گفتن و گفتن به مردم گرفتار در مرداب درماندگی تزریق نمیشود.
انتهای پیام/